بیوگرافی و زندگی نامهفرهنگ و هنر

هیتلر کیست؟ (زندگی‌نامه بدنام‌ترین دیکتاتور قرن 20)

هیتلر کیست؟ بررسی زندگی و مرگ این دیکتاتور بدنام

آیا می‌دانید هیتلر کیست؟ آدولف هیتلر، رهبر حزب نزی آلمان، یکی از قدرتمندترین و بدنام‌ترین دیکتاتورهای قرن بیستم بود.

پس از خدمت در ارتش آلمان در جنگ جهانی اول، هیتلر از مشکلات اقتصادی، نارضایتی مردم و درگیری‌های سیاسی در طول جمهوری وایمار بهره برد تا در صفوف حزب نازی ارتقا یابد.

هیتلر در یک سری اقدامات بی رحمانه و خشونت آمیز – از جمله آتش رایشستاگ و شب چاقوهای بلند، قدرت مطلق را در آلمان در سال 1933 به دست گرفت.

تهاجم آلمان به لهستان در سال 1939 منجر به شروع جنگ جهانی دوم و در سال 1941 به وجود آمدن نیروهای نازی شد. از تاکتیک‌های نظامی رعد اسا برای اشغال بیشتر اروپا استفاده کرده بود.

یهودستیزی شدید هیتلر و تعقیب وسواسی برتری آریایی‌ها به کشتار حدود 6 میلیون یهودی و سایر قربانیان هولوکاست دامن زد. پس از اینکه موج جنگ علیه او چرخید، هیتلر در آوریل 1945 در پناهگاه برلین خودکشی کرد.

زندگی هیتلر

آدولف هیتلر در 20 آوریل 1889 در Braunau am Inn، یک شهر کوچک اتریشی در نزدیکی مرز اتریش و آلمان به دنیا آمد. آدولف جوان پس از بازنشستگی پدرش آلویس به‌عنوان کارمند گمرکات، بیشتر دوران کودکی خود را در لینز، پایتخت اتریش علیا گذراند.

او که نمی‌خواست راه پدرش را به‌عنوان یک کارمند دولتی دنبال کند، در دبیرستان شروع به مبارزه کرد و در نهایت ترک تحصیل نمود. 

آلویس در سال 1903 درگذشت و آدولف رؤیای خود را برای هنرمند شدن دنبال کرد، اگرچه از آکادمی هنرهای زیبای وین رد شد.

پس از مرگ مادرش، کلارا، در سال 1908، هیتلر به وین نقل‌مکان کرد. هیتلر که تنها، منزوی و خواننده ای مشتاق بود، در سال‌های اقامت در وین به سیاست علاقه‌مند شد و بسیاری از ایده هایی را توسعه داد که ایدئولوژی نازی‌ها را شکل می داد.

تلاش هیتلر برای هنرمند شدن

در اوایل سال 1908، پس از مرگ مادرش، آدولف هیتلر 18 ساله زادگاه استانی خود لینز را ترک کرد و به وین، پایتخت پر زرق و برق امپراتوری اتریش-مجارستان نقل‌مکان کرد. 

هیتلر با پشت سر گذاشتن جاه‌طلبی‌های پدر مرحومش برای تبدیل شدن به یک کارمند دولتی، وین را مکانی ایدئال برای دنبال کردن رؤیای جوانی‌اش یعنی هنرمند شدن می‌دید.

اما درحالی‌که دوست دوران کودکی و هم اتاقی جدید هیتلر، آگوست کوبیزک، بلافاصله برای تحصیل موسیقی در یک هنرستان پذیرفته شد، هیتلر ماه‌های اول خود را در وین گذراند تا دیروقت بخوابد، طرح بکشد و کتاب‌های زیادی بخواند.

چیزی که کوبیزک نمی دانست این بود که قبل از نقل‌مکان به وین، هیتلر قبلاً توسط آکادمی هنرهای زیبای شهر رد شده بود. در پاییز 1908 دوباره به آکادمی هنرهای زیبا مراجعه کرد و دوباره او را رد کردند.

 در بیشتر سال‌های بعد، او از یک اتاق اجاره‌ای ارزان به اتاق دیگر نقل‌مکان می‌کرد، حتی برای مدتی در یک پناهگاه بی‌خانمان‌ها زندگی می‌کرد.
سپس در سال 1909، هیتلر سرانجام با ساختن نقاشی‌های کوچک رنگ روغن و آبرنگ، عمدتاً تصاویر ساختمان‌ها و دیگر مکان‌های دیدنی در وین که از روی کارت پستال کپی می‌کرد، شروع به کسب درآمد کرد.

هنرمند شدن هیتلر

خروج از پناهگاه بی‌خانمان‌ها

او با فروش این نقاشی‌ها به گردشگران و قاب فروش‌ها، به‌اندازه‌ای درآمد داشت که از پناهگاه بی‌خانمان‌ها خارج شد و به خانه مردانه رفت و روزها در آنجا نقاشی می‌کرد و شب‌ها به مطالعه کتاب‌هایش ادامه می‌داد.

در وین، هنرمند جوان ناامید به سیاست علاقه‌مند شده بود. اگرچه هیتلر در Mein Kampf ادعا کرد که دیدگاه‌های یهودستیزی او در این دوره شکل‌گرفته است. 

ازاین‌گذشته، ساموئل مورگنسترن، یک مغازه‌دار یهودی، یکی از وفادارترین خریداران نقاشی‌های هیتلر در وین بود. اما دوران اقامت او در وین، جهان‌بینی هیتلر را شکل داد، به‌ویژه تحسین او از شهردار وقت شهر، کارل لوگر که به لفاظی‌های یهودی‌ستیزانه و مهارت‌های سخنوری‌اش شهرت داشت.

هیتلر به مونیخ می‌رود

پس از نقل‌مکان هیتلر به مونیخ در ماه مه 1913 به کارهای هنری خود ادامه داد و صحنه های مشابهی از مکان های دیدنی شهر را در مغازه ها و باغ های آبجو به فروش رساند.

 اگرچه او در نهایت چندین مشتری وفادار و ثروتمند پیدا کرد که کار به او سفارش می‌دادند، پیشرفت او در ژانویه 1914 متوقف شد، زمانی که پلیس مونیخ او را به دلیل عدم ثبت نام برای سربازی در لینز پرفت.

همان‌طور که اولریچ ثبت کرد، هیتلر در امتحان آمادگی نظامی خود مردود شد و توسط ممتحنان برای رزم و وظیفه پشتیبانی نامناسب، بسیار ضعیف، ناتوان از شلیک سلاح اعلام شد. اما او داوطلبانه در آگوست، پس از شروع جنگ جهانی او به خدمت خود به‌عنوان یک هنرمند جوان در حال مبارزه پایان داد.

در دهه‌های بعد، سال‌های شکل‌گیری هیتلر در وین و حرفه هنری ناامید او بخشی از افسانه‌سازی، توسط خود هیتلر و پیروانش شد که به رسیدن سرنوشت‌ساز او به قدرت در آلمان کمک کرد.

 هیتلر به‌عنوان پیشوا، هنر مدرن را مورد انتقاد قرار داد و آن را محصول منحط یهودیان و بلشویک‌ها و تهدیدی برای هویت ملی آلمان خواند.

در سال 1937، نازی‌ها حدود 16000 اثر از این نوع را از موزه های آلمان جمع‌آوری کردند و صدها مورد از آن‌ها را در مونیخ به نمایش گذاشتند. در این نمایشگاه که قصد داشت هنرمندان را تحقیر کند، حدود 2 میلیون نفر شرکت کردند.

نقاشی‌های هیتلر

او نقاشی‌هایش را در زمان قدرت جمع‌آوری و نابود کرده است. اما چند صد مورد از آن‌ها هنوز مانده‌اند، از جمله چهار آبرنگ که توسط ارتش ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم مصادره شده است.

اگرچه در آلمان فروش تابلوهای هیتلر تا زمانی که نمادهای نازی در آن‌ها نباشد قانونی است، اما آثاری که به او نسبت داده می‌شوند به طور قابل‌اعتمادی وقتی به فروش می‌رسند جنجال ایجاد می‌کنند. 

در سال 2015، 14 نقاشی و طراحی هیتلر در حراجی در نورنبرگ حدود 450000 دلار فروخته شد. خانه حراج با این استدلال که این نقاشی ها اهمیت تاریخی دارند، از فروش آن دفاع کرد.

هیتلر کیست؟
نقاشی‌های هیتلر

در ژانویه 2019، پلیس آلمان به خانه حراج کلوس برلین یورش برد و سه آبرنگ را که گفته می شد توسط هیتلر در زمانی که در مونیخ زندگی می‌کرد، نقاشی کرده بود، ضبط کرد. اگرچه قیمت اولیه این نقاشی ها 4000 یورو (4500 دلار) تعیین شده بود، مقامات گمان کردند که این نقاشی ها جعلی بوده اند.

کمتر از یک ماه بعد، همچنین در نورنبرگ، پنج تابلوی منسوب به هیتلر به دلیل نگرانی‌های تقلب مشابه به فروش نرسیدند. استفان کلینگن از مؤسسه مرکزی تاریخ هنر در مونیخ، در آن زمان به گاردین گفت که تأیید صحت به‌ویژه در مورد آثار فرضی هیتلر دشوار است. به این دلیل است که سبک هیتلر یک آماتور نسبتاً جاه‌طلب بود و تشخیص نقاشی او از صدها هزار اثر مشابه در همان دوره زمانی غیرممکن بود.

حرفه نظامی آدولف هیتلر

در سال 1913، هیتلر به مونیخ، در ایالت بایرن آلمان نقل‌مکان کرد. هنگامی که جنگ جهانی اول در تابستان بعد آغاز شد، او با موفقیت از پادشاه باواریا درخواست کرد تا اجازه دهد در یک هنگ پیاده نظام ذخیره داوطلب شود.

هیتلر که در اکتبر 1914 به بلژیک اعزام شد، در تمام طول جنگ بزرگ خدمت کرد و دو نشان شجاعت از جمله صلیب آهنی نادر درجه یک را که تا پایان عمر بر سر داشت، به دست آورد.

هیتلر در جریان درگیری دو بار مجروح شد. او در نبرد سام در سال 1916 از ناحیه پا مورد اصابت قرار گرفت و در سال 1918 توسط یک حمله گاز انگلیسی در نزدیکی یپرس کور شد.

زمانی که خبر آتش‌بس و شکست آلمان در جنگ جهانی اول رسید. مانند بسیاری از آلمانی‌ها، هیتلر به این باور رسید که شکست ویرانگر کشور را می‌توان نه به متفقین، بلکه به خائنان میهن‌پرست ناکافی در داخل نسبت داد. افسانه‌ای که جمهوری وایمار پس از جنگ را تضعیف می‌کند و زمینه را برای ظهور هیتلر فراهم می‌کند.

حزب نازی

پس از بازگشت هیتلر به مونیخ در اواخر سال 1918، او به حزب کوچک کارگران آلمان پیوست که هدف آن اتحاد منافع طبقه کارگر با یک ناسیونالیسم قوی آلمانی بود. 

سخنوری ماهرانه و انرژی کاریزماتیک به او کمک کرد تا در صفوف حزب حرکت کند و در سال 1920 ارتش را ترک کرد و مسئولیت تبلیغات آن را بر عهده گرفت.

در یکی از نبوغ تبلیغاتی هیتلر، حزب کارگران آلمانی ناسیونال سوسیالیست یا حزب نازی که به‌تازگی تغییر نام داده است، نسخه‌ای از صلیب شکسته – نماد مقدس باستانی هندوئیسم، جینیسم و بودیسم را به‌عنوان نماد خود انتخاب کرد. 

صلیب شکسته هیتلر که در دایره‌ای سفیدروی پس‌زمینه قرمز چاپ می‌شود، در سال‌های آینده قدرت نمادین وحشتناکی به خود می‌گیرد.

در پایان سال 1921، هیتلر رهبری حزب در حال رشد نازی را برعهده داشت و از نارضایتی گسترده از جمهوری وایمار و شرایط مجازات معاهده ورسای بهره برد . 

بسیاری از افسران سابق ارتش ناراضی در مونیخ به نازی‌ها ملحق شدند، به‌ویژه ارنست روم که جوخه‌های بازوی قوی، معروف به Sturmabteilung (SA) را استخدام کرد. هیتلر از آن‌ها برای محافظت از جلسات حزب و حمله به مخالفان استفاده می‌کرد.

حزب نازی

کودتای سالن آبجو 

در غروب 8 نوامبر 1923، اعضای SA و دیگران به زور وارد یک آبجوخانه بزرگ شدند که در آن یکی دیگر از رهبران جناح راست در حال سخنرانی برای جمعیت بود. 

هیتلر با دردست‌داشتن یک هفت‌تیر، آغاز یک انقلاب ملی را اعلام کرد و راه‌پیمایان را به مرکز مونیخ هدایت کرد و در آنجا با پلیس درگیر شدند.

هیتلر به‌سرعت فرار کرد، اما او و دیگر رهبران شورشیان بعداً دستگیر شدند. اگرچه به طرز چشمگیری شکست خورد، اما کودتای بیر هال هیتلر را به‌عنوان یک شخصیت ملی و از نظر بسیاری قهرمان ناسیونالیسم دست راستی معرفی کرد.

نبرد من

هیتلر که به اتهام خیانت محاکمه شد، به پنج سال زندان محکوم شد، اما تنها 9 ماه را در آسایش نسبی قلعه لندسبرگ سپری کرد. 

در این دوره، او شروع به دیکته کردن کتابی کرد که به نبرد من تبدیل شد و جلد اول آن در سال 1925 منتشر شد. در آن، هیتلر دیدگاه‌های ملی‌گرایانه و ضد یهودی را که در اوایل دهه بیستش وین آغاز کرده بود، گسترش داد و برنامه‌هایی را برای آلمان و جهان که با به قدرت رسیدن به دنبال ایجاد آن بود، ترسیم کرد.

هیتلر پس از آزادی، درحالی‌که در دهکده کوهستانی برچتسگادن استراحت می‌کرد، جلد دوم نبرد من را به پایان می‌رساند. در ابتدا فروش متوسطی داشت، اما با ظهور هیتلر به پرفروش‌ترین کتاب آلمان پس از کتاب مقدس تبدیل شد. تا سال 1940، حدود 6 میلیون نسخه در آنجا فروخته شد.

دومین کتاب هیتلر با نام The Zweites Buch در سال 1928 نوشته شد که حاوی افکار او درباره سیاست خارجی بود. 

در زمان حیات او به دلیل فروش اولیه ضعیف نبرد من منتشر نشد. اولین ترجمه انگلیسی The Zweites Buch تا سال 1962 ظاهر نشد و با عنوان کتاب مخفی هیتلر منتشر شد. 

هیتلر که با نژاد و ایده پاک بودن قومی وسواس داشت، نظم طبیعی را دید که به‌اصطلاح نژاد آریایی را در رأس قرار داد.

از نظر او، اتحاد مردم آلمان واقعی‌ترین تجسم خود را نه در حکومت دموکراتیک یا پارلمانی، بلکه در یک رهبر عالی یا پیشوا پیدا می‌کند.

شوتزستافل (SS) 

زمانی که هیتلر زندان را ترک کرد، بهبود اقتصادی برخی از حمایت‌های مردمی را از جمهوری وایمار احیا کرده بود و به نظر می‌رسید که حمایت از اهداف جناح راستی مانند نازیسم روبه‌کاهش بود.

در طول چند سال بعد، هیتلر دست از کار کشید و روی سازماندهی مجدد و تغییر شکل حزب نازی کار کرد. او مؤسسه جوانان هیتلر برای سازماندهی جوانان تأسیس کرد و شوتزستافل (ss) را به‌عنوان جایگزین قابل‌اعتمادتری برای SA ایجاد کرد.

اعضای اس اس یونیفرم سیاه پوشیدند و سوگند وفاداری شخصی به هیتلر دادند. بعد از سال 1929، تحت رهبری هاینریش هیتلر، اس اس از یک گروه 200 نفره به نیرویی تبدیل شد که بر آلمان مسلط شد و بقیه اروپای اشغالی را در طول جنگ جهانی دوم را به وحشت انداخت.

اوا براون

هیتلر در این سال‌ها بیشتر وقت خود را در برشتگادن گذراند و خواهر ناتنی‌اش آنجلا راوبال و دو دخترش اغلب با او بودند. 

پس از اینکه هیتلر شیفته خواهرزاده بلوند زیبایش، گلی راوبال شد، حسادت مالکانه او ظاهراً او را به خودکشی در سال 1931 سوق داد.

هیتلر کیست؟
اوا براون

هیتلر که از این اتفاق ویران شده بود، گلی را تنها عشق واقعی زندگی خود می‌دانست. او به‌زودی یک رابطه طولانی با اوا براون، فروشنده‌ای از مونیخ آغاز کرد، اما از ازدواج با او خودداری نمود.

رکورد بزرگ جهانی که در سال 1929 آغاز شد، دوباره ثبات جمهوری وایمار را تهدید کرد. هیتلر که مصمم بود به قدرت سیاسی دست یابد تا بر انقلاب خود تأثیر بگذارد، حمایت نازی‌ها را در میان محافظه کاران آلمانی، از جمله رهبران ارتش، تجارت و صنعت ایجاد کرد.

رایش سوم

در سال 1932، هیتلر در برابر قهرمان جنگ، پل فون هیندنبوورگ برای ریاست‌جمهوری شرکت کرد و 36.8 درصد آرا را به دست آورد. 

با دولت در هرج‌ومرج، سه صدراعظم متوالی نتوانستند کنترل خود را حفظ کنند و در اواخر ژانویه 1933، هیندنبورگ هیتلر 43 ساله را به‌عنوان صدراعظم منصوب کرد و به این ترتیب ظهور خیره کننده یک رهبر نامحتمل را محدود کرد.

30 ژانویه 1933 تولد رایش سوم یا همان طور که نازی‌ها آن را رایش هزار‌ساله می نامیدند پس از لاف هیتلر مبنی بر اینکه برای یک هزار سال دوام خواهد آورد، بود.

آتش رایشستاگ 

اگرچه نازی‌ها در اوج محبوبیت خود در سال 1932 هرگز بیش از 37 درصد آرا را به دست نیاوردند، هیتلر عمدتاً به دلیل اختلافات و انفعال در میان اکثریت مخالف نازیسم توانست قدرت مطلق را در آلمان به دست آورد.

پس از آتش‌سوزی مهیب در ساختمان پارلمان آلمان، رایشستاگ، در فوریه 1933 هیتلر بهانه‌ای برای تشدید ظلم سیاسی و خشونت علیه مخالفانش داشت.

در 23 مارس، رایشستاگ قانون توانمندسازی را تصویب کرد که به هیتلر اختیارات کامل داد و اتحاد ناسیونال سوسیالیسم با تشکیلات قدیمی آلمان یعنی هیندنبورگ را جشن گرفت.

در ماه ژوئیه، دولت قانونی را تصویب کرد که بیان می‌کرد حزب نازی تنها حزب سیاسی در آلمان را تشکیل می‌دهد و در عرض چند ماه تمام احزاب، اتحادیه‌های کارگری و سایر سازمان‌های غیرنازی دیگر وجود نداشتند. قدرت استبدادی او اکنون در آلمان امن است، هیتلر چشمان خود را به سمت بقیه اروپا معطوف کرد.

در سال 1933، آلمان از نظر دیپلماتیک منزوی شد، با نظامی ضعیف و همسایگان متخاصم (فرانسه و لهستان). در یک سخنرانی معروف در ماه مه 1933، هیتلر لحن آشتی جویانه ای داشت و مدعی شد که آلمان از خلع سلاح و صلح حمایت می‌کند. اما در پس این استراتژی مماشات، تسلط و گسترش هدف اصلی هیتلر باقی ماند.

در اوایل سال بعد، او آلمان را از جامعه ملل خارج کرد و شروع به نظامی کردن این کشور در پیش‌بینی برنامه‌های خود برای تسخیر سرزمینی کرد.

شب چاقوهای بلند

در 29 ژوئن 1934، شب بد نام چاقوهای بلند ، هیتلر روم، صدراعظم سابق کورت فون شلیچر و صدها تن از اعضای مشکل‌ساز حزب خود، به‌ویژه اعضای دردسرساز SA را به قتل رساند.

هنگامی که هیندنبورگ ۸۶ساله در 2 آگوست درگذشت، رهبران نظامی موافقت کردند که ریاست‌جمهوری و صدراعظم را در یک موقعیت ترکیب کنند، به این معنی که هیتلر تمام نیروهای مسلح رایش را فرماندهی می‌کند.

چاقوهای بلند

آزار و اذیت یهودیان

در 15 سپتامبر 1935، تصویب قوانین نورنبرگ، یهودیان را از شهروندی آلمان محروم کرد و آن‌ها را از ازدواج یا داشتن رابطه با افراد آلمانی یا خویشاوندی منع کرد.

اگرچه نازی‌ها تلاش کردند آزار و اذیت یهودیان را کم‌اهمیت جلوه دهند تا جامعه بین‌المللی را در جریان المپیک 1936 برلین (که در آن ورزشکاران آلمانی-یهودی اجازه شرکت در مسابقه را نداشتند) آرام کنند، احکام اضافی در طی چند سال آینده یهودیان را از حق رای محروم و موارد حقوق مدنی و سیاسی آن‌ها را سلب کردند.

دولت هیتلر علاوه بر یهودی‌ستیزی فراگیر خود، با سوزاندن کتاب‌ها، حذف روزنامه‌ها، استفاده از رادیو و فیلم‌ها برای اهداف تبلیغاتی و مجبور کردن معلمان در سراسر سیستم آموزشی آلمان در پیوستن به حزب، به دنبال ایجاد سلطه فرهنگی نازیسم بود.

بیشتر آزار و شکنجه یهودیان و سایر اهداف توسط نازی‌ها به دست Geheime Staatspolizei (GESTAPO) یا پلیس‌مخفی دولت، بازوی اس اس که در این دوره گسترش یافت، رخ داد.

وقوع جنگ جهانی دوم

در مارس 1936، بر خلاف توصیه ژنرال های خود، هیتلر به سربازان آلمانی دستور داد تا کرانه چپ غیرنظامی شده راین را دوباره اشغال کنند.

در طول دو سال بعد، آلمان با ایتالیا و ژاپن اتحاد منعقد کرد، اتریش را ضمیمه کرد و علیه چکسلواکی حرکت کرد. همه اینها اساساً بدون مقاومت بریتانیای کبیر، فرانسه یا بقیه جامعه بین‌المللی بود.

هنگامی که هیتلر اتحاد با ایتالیا را در به‌اصطلاح پیمان فولاد در می 1939 تأیید کرد، سپس یک پیمان عدم تجاوز با اتحاد جماهیر شوروی امضا کرد. در 1 سپتامبر 1939، نیروهای نازی به لهستان حمله کردند و سرانجام بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند.

بلیتزکریگ 

پس از دستور اشغال نروژ و دانمارک در آوریل 1940، هیتلر طرحی را که توسط یکی از ژنرال هایش پیشنهاد شده بود برای حمله به فرانسه از طریق جنگل آردن اتخاذ کرد. حمله برق آسا جنگ رعد و برق در 10 می آغاز شد. هلند به‌سرعت تسلیم شد و پس از آن بلژیک.

سربازان آلمانی تمام راه را به کانال مانش رساندند و نیروهای انگلیسی و فرانسوی را مجبور کردند تا در اواخر ماه مه به طور دسته‌جمعی از دانکرک تخلیه شوند. در 22 ژوئن فرانسه مجبور به امضای آتش‌بس با آلمان شد.

هیتلر امیدوار بود که بریتانیا را نیز وادار کند که به دنبال صلح باشد، اما هنگامی که شکست خورد، حملات خود را به آن کشور و به دنبال آن حمله به اتحاد جماهیر شوروی در ژوئن 1941 ادامه داد.

پس از حمله به پرل هاربر در دسامبر، ایالات متحده به ژاپن اعلام جنگ کرد و اتحاد آلمان با ژاپن از هیتلر خواست که به ایالات متحده نیز اعلام جنگ کند.

در آن مرحله از درگیری، هیتلر استراتژی اصلی خود را تغییر داد تا بر شکستن اتحاد مخالفان اصلی خود (بریتانیا، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی) با مجبور کردن یکی از آن‌ها به صلح با او تمرکز کند.
آدولف هیتلر و رژیم نازی شبکه‌هایی از اردوگاه‌های کار اجباری را قبل و در طول جنگ جهانی دوم برای اجرای طرح نسل‌کشی ایجاد کردند.

اردوگاه‌های کار اجباری هیتلر

ریشه‌کنی یهودیان و سایر نامطلوب‌ها

هیتلر خواستار ریشه‌کنی یهودیان و سایر نامطلوب‌ها، از جمله همجنس‌گرایان، رم‌ها و افراد دارای معلولیت بود. بازماندگان اردوگاه کار اجباری ووبلین در شمال آلمان توسط ارتش نهم ایالات متحده در ماه مه 1945 پیدا شدند.

بازماندگان اردوگاه کار اجباری بوخنوالد پس از آزادسازی توسط متفقین در آوریل 1945 در پادگان‌های خود دیده می‌شوند. این اردوگاه در منطقه‌ای جنگلی در اترسبرگ، آلمان، درست در شرق وایمار قرار داشت.

در مجموع 6 میلیون نفر در نتیجه هولوکاست جان باختند. انبوهی از استخوان ها و جمجمه انسان ها در سال 1944 در اردوگاه کار اجباری مایدانک در حومه لوبلین، لهستان پیدا شد. مایدانک دومین اردوگاه مرگ در لهستان تحت اشغال نازی‌ها پس از آشویتس بود.

نزدیک به 1.3 میلیون نفر به اردوگاه آشویتس تبعید شدند و بیش از 1.1 میلیون نفر کشته شدند. اگرچه آشویتس بالاترین میزان مرگ و میر را داشت، اما بالاترین نرخ زنده ماندن را نیز در بین تمام مراکز کشتار داشت.

در 14 ژوئیه 1933، دولت نازی قانون پیشگیری از نتاج با بیماری های ارثی را در تلاش برای دستیابی به یک نژاد خالص تر اجرا کرد. 

این امر خواستار عقیم‌سازی افراد مبتلا به بیماری‌های روانی، ناهنجاری‌ها و انواع ناتوانی‌های دیگر بود. هیتلر بعداً آن را به اقدامات شدیدتری برد و بین سال‌های 1940 و 1941، 70000 اتریشی و آلمانی معلول به قتل رسیدند. حدود 275000 معلول تا پایان جنگ کشته شدند. 

اردوگاه‌های کار اجباری

از آغاز سال 1933، اس اس شبکه ای از اردوگاه‌های کار اجباری، از جمله اردوگاه بدنام د داخائور ، نزدیک مونیخ، برای نگهداری یهودیان و دیگر اهداف رژیم نازی را اداره می‌کرد.

پس از شروع جنگ، نازی‌ها از اخراج یهودیان از سرزمین‌های تحت کنترل آلمان به نابودی آن‌ها روی آوردند. کل جوامع یهودی را در طول تهاجم شوروی اعدام کردند.

درحالی‌که شبکه اردوگاه‌های کار اجباری موجود گسترش یافت و اردوگاه‌های مرگ مانند آشویتس، بیرکناو در لهستان اشغالی را در بر گرفت.

علاوه بر کار اجباری و اعدام دسته‌جمعی، برخی از یهودیان در آشویتس به‌عنوان سوژه‌های آزمایش‌های پزشکی وحشتناکی که توسط جوزف منگل، اصلاح‌طلب، معروف به فرشته مرگ انجام شد، هدف قرار گرفتند. 

جوزف منگل

آزمایشات بر روی دوقلوها متمرکز شد و 3000 کودک زندانی را تحت عنوان تحقیقات پزشکی در معرض بیماری، تغییر شکل و شکنجه قرار داد.

اگرچه نازی‌ها کاتولیک‌ها، همجنس‌بازان، مخالفان سیاسی، کولی‌ها و معلولان را نیز زندانی و کشتند، مهم‌تر از همه یهودی‌ها را هدف گرفتند که حدود 6 میلیون نفر از آن‌ها در اروپای تحت اشغال آلمان در پایان جنگ کشته شدند.

پایان جنگ جهانی دوم

با شکست در العالمین، استالینگراد و همچنین فرود نیروهای آمریکایی در شمال آفریقا در پایان سال 1942، موج جنگ علیه آلمان چرخید.

با ادامه درگیری، هیتلر به طور فزاینده‌ای ناخوشایند، منزوی و وابسته به داروهای تجویز شده توسط پزشک شخصی‌اش شد. چندین تلاش برای جان او انجام شد.

از جمله تلاشی که در ژوئیه 1944 به موفقیت نزدیک شد، زمانی که سرهنگ کلاوس فون اشتافنبرگ بمبی را کار گذاشت که در طی کنفرانسی در مقر هیتلر در پروس شرقی منفجر شد.

طی چند ماه پس از تهاجم موفق متفقین به نرماندی در ژوئن 1944، متفقین آزادسازی شهرهای سراسر اروپا را آغاز کردند. در دسامبر آن سال، هیتلر تلاش کرد تا حمله دیگری را از طریق آردن انجام دهد و در تلاش بود که نیروهای بریتانیا و آمریکا را تقسیم کند.

اما پس از ژانویه 1945، او در پناهگاهی در زیر ساختمان صدارتخانه در برلین پنهان شد. با نزدیک شدن نیروهای شوروی به داخل، هیتلر قبل از اینکه سرانجام آن طرح را رها کند، برنامه هایی برای آخرین مقاومت در نظر گرفت.

مرگ آدولف هیتلر

در نیمه‌شب 28-29 آوریل، هیتلر با اوا براون در پناهگاه برلین ازدواج کرد. هیتلر پس از دیکته کردن وصیت نامه سیاسی خود، در 30 آوریل در سوئیت محل اقامتش به خود شلیک کرد و به براون سم زد. اجساد آن‌ها طبق دستور هیتلر سوزانده شد.

با اشغال برلین توسط نیروهای شوروی، آلمان در 7 مه 1945 بدون قید و شرط در تمام جبهه ها تسلیم شد و جنگ در اروپا به پایان رسید.

در نهایت، برنامه رایش هزار‌ساله هیتلر کمی بیش از 12 سال به طول انجامید، اما در آن زمان ویرانی غیرقابل‌تصوری به بار آورد و برای همیشه تاریخ آلمان، اروپا و جهان را دگرگون کرد.

چقدر این مقاله واستون مفید بود؟

روی ستاره ها کلیک کنید تا رایتون ثبت بشه

میانگین امتیازات 0 / 5. تعداد رای های شمرده شد: 0

اولین نفری باشید که به این مقاله رای میده!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا